true

در دههی شصت قرن بیستم تلاشهای اولیهی ملل متحد در جهت اعتلای تعیین سرنوشت در بستر استعمار زدایی آغاز شد و در سال ۱۹۶۰ نیز “اعلامیهی اعطای استقلال به کشورها و مردم مستعمرات” با هدف تسریع فرآیند استعمار زدایی به تصویب مجمع عمومی رسید.
این اعلامیه به اعلامیهی “ضد استعمار یا استعمار زدایی” مشهور است و در آن از حق تعیین سرنوشت نام برده شده است.بر اساس این اعلامیه که در قطعنامه ۱۵۱۴ مجمع عمومی آمده بود،اعلام شده است که استعمار باید به سرعت و بدون قید و شرط از میان برداشته شود.این قطعنامه در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۰ با ۸۹ رای موافق و ۹ رای ممتنع و بدون رای مخالف به تصویب رسید.
در سال ۱۹۶۲ مجمع عمومی،کمیته ویژه ضد استعمار را ایجاد کرد تا بر اجرای اعلامیه نظارت کند و توصیههایی برای اعمال آن صادر کند.در سال ۱۹۶۶ بند اول استعمار زدایی عینا در ماده ۱ مشترک میثاق حقوق مدنی سیاسی و میثاق اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی تکرار گردید.نتیجهی ایدهی استعمار زدایی،استقلال ۷۰ سرزمین در فاصلهی بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۹ بود.در مجموع میتوان گفت که در دهههای پنجاه،شصت و هفتاد میلادی موضوع حق تعیین سرنوشت برای مردم سرزمینهای اشغالی و مستعمرات محرز بود اما جنبهی داخلی این حق یعنی حق مردم برای انتخاب نظام سیاسی مطلوبشان و مشارکت در اداره یک کشور مورد شناسایی قرار نمیگرفت.
اما رهایی کشورهای مستعمره از چنگال کشورهای استعمارگر و ایجاد کشور مستقل منجر به ظهور کشورهایی گردید که دارای ترکیب قومی و مذهبی گوناگون بودند که قومیتها و مذاهب به استناد حق تعیین سرنوشت خواهان ایجاد کشور مستقل یا حداقل خودمختاری بودند و در این میان حضور و حمایت کشورهای رقیب از این خواسته به مثابه بنزین بر این آتش بود.بدین ترتیب اولین نشانههای استفاده ابزاری از این اصل و استناد بی رویه به آن نمودار شد.
حال با این توضیح مختصر سوالاتی بر ذهن خطور میکند که گروهکهای تجزیه طلبی چون دمکرات و کومله و… میبایست به آن پاسخ دهند:
۱٫با توجه به استقلال ۸۰ کشور مستعمره چرا مناطق کرد نشین ایران در این برههی زمانی مستقل نشدند؟
آیا چیزی جز این است که اکراد به عنوان قوم اصیل ایرانی خود را جزء این کشور دانسته و بر اساس تاریخ کهن این سرزمین هیچ کشوری (حتی در دوران ضعف حکومت مرکزی و اشغال آن توسط کشورهای فاتح جنگ جهانی دوم) نپذیرفت که کردستان مستعمره و تحت اشغال ایران است بلکه جزء لاینفک این سرزمین میباشد؟
البته پاسخ این سوال را خالد عزیزی – دبیرکل سابق حزب دمکرات – پیشتر داده است.وی در یکی از اظهارات خود در خصوص چرایی موفقیت گروههای کرد در عراق،ترکیه و سوریه و عدم توفیق گروههای تجزیه طلب کرد در ایران میگوید:”کشورهای عراق،ترکیه و سوریه محصول جنگ جهانی اول و با قدمت کمتر از ۱۰۰ سال هستند و به همین دلیل کردهای این کشورها خود را متعلق به این کشورها نمیدانند ولی کردهای ایرانی با توجه به تاریخ کهن و قدمت چند هزار سالهی این کشور همواره خود را ایرانی دانسته و بر ایرانی بودن خود باور دارند و بر همین اساس به هیچ وجه حاضر به جدایی از این سرزمین نیستند.”
به همین دلیل است که مردم کردستان علیرغم شعارهای مجذوب و اغواگرانهی گروههای تجزیه طلب،هیچگاه حاضر به تبعیت از آنان نشده و خود ایشان با تشکیل گروههای مردمی تحت عنوان پیشمرگهای مسلمان و با جانفشانیهای مثال زدنی اقدام به مقابله با اقدامات گروههای دمکرات و کومله نموده و مانع از تحقق اهداف گروههای تجزیه طلب برای تجزیه این خطه از کشورشان شدند.
۲٫به فرض تاسیس کشور تحت عنوان کردستان با توجه به تنوع قومیتها و مذاهب کردها،آیا کردهای فیلی،کرمانج،سورانی،شیعه،سنی،ایزدی و زرتشتی و… میتوانند با استناد به اصل حق تعیین سرنوشت کشورهای مستقلی برای خود تاسیس کنند؟
پاسخ این سوال از دو حالت بیشتر خارج نیست؛
الف:آری میتوانند؛که در اینصورت باید شاهد به وجود آمدن ۱۰ کردستان با نامهای کردستان کرمانج،کردستان شیعه،کردستان سنی،کردستان سوران،کردستان اهل حق،کردستان ایزدی و … باشیم که این خود نقض غرض است و هیچگاه کردستان واحد شکل نخواهد گرفت.
ب:خیر نمیتوانند؛که در اینصورت نشان میدهد از هم اکنون باید گفت کشور کردستان ناقض حقوق اقلیتها میباشد کماینکه تاریخ نیز گواه همین مدعاست،جنگ کومله و دمکرات در ایران،جنگ طالبانی و بارزانیها در عراق،درگیری درون قومی کردهای ترکیه و سوریه و آخرین نمونهی آن اظهارات خالد عزیزی در ۲۶ آذر امسال در فنلاند که عنوان نمود ” بر این باورم که نباید هر لهجهایی برای خود ادعای ملت بودن داشته باشد بلکه باید زبان سورانی موکریانی به عنوان زبان واحد به رسمیت شناخته شود و همگی (اکراد) به آن زبان صحبت کنند در غیر اینصورت ملت کرد موفق نخواهد شد”
حال شما قضاوت کنید این افراد که در حال حاضر فاقد هرگونه قدرت و جایگاهی میان قوم کرد هستند چنین ادعاهایی دارند،وای به روزی که قدرتی داشته باشند.همین افرادی که مدعی لزوم آموزش و تدریس زبان مادری هستند و جمهوری اسلامی ایران را ناقض حقوق اقوام میدانند!!!!
true
true
true
true